نه گفتن به کودکان

چگونه به کودکان نه بگوییم؟ راهکارهای روان شناسان در نه گفتن به کودکان

نه گفتن به کودکان ، یکی از مهارت های مهم تربیت فرزند است. نه گفتن به کودکان و خواسته های آنها، در صورتی که مبتنی بر اصول و قاعده نباشد، می تواند پیامدهای منفی متعددی هم برای کودک و هم برای والدین و بزرگ تر ها به دنبال داشته باشد. در این مقاله شما را با مهمترین نکات در نه گفتن به کودکان ، آشنا خواهیم کرد.

با کودک خود همدلی کنید

اصل مهم در نه گفتن به کودکان ، همدلی کردن با آنهاست. وقتی کودکتان چیزی می خواهد و احساس می کنید باید به او «نه» بگویید می توانید با همدلی با او و پیشنهاد یک جایگزین به جای آن، از شدت ضربه بکاهید. اگر او آب میوه می خواهد ولی شما در منزل ندارید، صرف گفتن «نه، اصلا نداریم» به در خواست او پایان نخواهد داد و حتی ممکن است موجب قشقرق و بدخلقی شود. یک رویکرد برای کمک به فرزندتان بدون اینکه او را نا امید کنید یا بخواهد قشقرقی راه بیندازد، این است که بگویید «اوه، کاشکی آب میوه داشتیم چون می دونم تو واقعا دوست داری. وقتی دفعه ی بعد به فروشگاه رفتیم حتماً می خریم. الان کمی شیر می خوری؟»

همدلی باعث می شود کودک حس کند حرفش شنیده می شود و شما آن چه او می خواهدیا نیاز دارد را درک می کنید و دوست دارید می توانستید آن را بر آورده کنید ولی الان نمی توانید. «ای کاهش می شد بریم خونه امیرحسین، ولی اون الان خونه نیست. ولی چرا بعدا زنگ نزنیم تا یه قرار برای بازی بذاریم؟» «کاشی می شد بریم زمینی بازی ولی امروز وقت نداریم. بذار فردا بریم اون جا.»

ما عمیقا به قدرت «آره!» اعتقاد داریم. گفتن «آره» تا حد امکان (و این احتمالا به معنای بسیار بیشتر از آن چه اکنون می گویید است) هم برای شما مفید است هم برای کودکتان.  بعد از آب بازی او در روشویی شما باید دستشویی را خشک و تمیز کنید. ولی آیا این کار بهتر از پاک کردن اشک های کودکتان بعد از قشقرق ناشی از شنیدن «نه» برای صدمین بار در امروز نیست. او واقعا دوست دارد به شما در پاک کردن دستشویی کمک کند پس یک حوله هم به او بدهید! هم چنین او یک درس با ارزش گرفته است که وقتی خراب کاری می کنی باید آن را تمیز کنی.

حاضریم شرط ببندیم مدت زیادی طول نمی کشد که او پیش از این که شما بفهمید آب بازی کرده است یک حوله بر می دارد تا آب های ریخته شده را پاک کند.

اگر می توانید بگویید «آره»، این کار را بکنید. 

به جای نه گفتن به کودکان ؛ اگر می توانید بگویید «آره»، این کار را بکنید. وقتی کودکتان می خواهد کاری بکند و احساس می کنید که «نه» نوک زبان تان است، صبر کنید، تا سه بشمارید، و فکر کنید آیا واقعا اهمیتی دارد. آیا به کسی یا چیزی صدمه می زند؟ آیا خطرناک است یا ممکن است خاطره ی بدی به جا بگذارد؟. درباره ی این موارد فکر کنید و اگر پاسخ نه است بگویید «آره!» اگر چیزی که او می خواهد انجام دهد باعث خراب کاری می شود، آیا می توانید «آره» بگویید ولی دردسرش را کمتر کنید؟

برای مثال ، اگر او می خواهد رنگ آمیزی کند، آیا می تواند آن را بیرون از خانه انجام دهد؟.  اگر می خواهد در روشویی آب بازی کند، آیا می توانید چند قاشق چوبی، فنجان و کاسه در یک تشت یا وان حمام بریزید تا با آن بازی کند؟.  اگر او می خواهد روی کاناپه بپرد ولی شما واقعا نمی خواهید این کار را بکند (خاطره ی بدی به جای می گذارد) آیا چیز دیگری هست که او بتواند روی آن بپرد؟ شاید روی تشک کف اتاق؟ هنگام تلاش برای بر آوردن خواسته های کودک نوپایتان ابتکار به خرج دهید.

آرامش شما اهمیت بیشتری دارد

البته در مواقعی آرامش شما اهمیت بیشتری دارد. اگر قرار است در خانه مهمانی برگزار کنید و تازه آن را مرتب کرده اید و تمام بالش ها و اثاثیه منزل سر جای شان هستند حتما دوست ندارید کودکتان در اتاق پذیرایی یک قلعه درست کند. اما اگر او در اغلب اوقات «آره» شنیده باشد، وقتی لازم است بگویید «نه» و به او توضیح بدهید مشکلی پیش نخواهد آمد. اگر مسئله ایمنی وجود دارد حتما «نه» بگویید و دلیلش را توضیح دهید و از موضع تان کوتاه نیایید. مسئله ایمنی همیشه حساس و غیر قابل بحث است. او باید بعد از نشستن در ماشین، کمربند ایمنی را ببندد، او باید در محل پارکینگ دست شما را بگیرد، و او نباید به هیچ فرد دیگری صدمه بزند. می توانید قوانین ایمنی را نام گذاری کنید – مثلا قوانین بزرگ – و کودکتان یاد می گیرد که آن قانون ها غیر قابل بحث هستند چون استثنا ندارند.

گفتن «آره» تا حد امکان فواید مهم بسیاری داد. با تشویق کودکتان به جستجو و مستقل بودن موجب ترغیب رشد و نمو او می شوید. این موهبتی باور نکردنی است. هم چنین چون او «نه» را کمتر می شوند و اکنون کمتر احساس ناکامی می کند، بدخلقی اش کمتر بروز می کند. (این موهبتی برای هر دوی شما است !) و شما حد و مرزها را مشخص می کنید. هنگامی که «نه» شما عاقلانه است و به راستی معنی نه می دهد، فرزندتان یاد می گیرد که بحث کردن بیهوده است. کودکان حس می کنند چه موقع تصمیم ما جدی است و کی دو دل هستیم. هر قدر دلایل پشت هر تصمیم تان واضح تر باشند، مقاومت کمتری از طرف فرزند نوپایتان بروز خواهد کرد.

به استقلال او کمک کنید حتی اگر دیوانه تان کند!

اغلب پدر و مادرها اصطلاح «دو ساله های ترسناک» را شنیده اند. برخی متخصصان می گویند در این سن منفی نگر و بدخلقی بچه ها تنش هایی را بین کودکان و والدین به وجود می آورند. به نظر ما این اصطلاح به غلط نام گذاری شده است. نوپایان ترسناک نیستند! آن ها بی نهایت با نمک و جذاب هستند و با این که می توانند آنقدر درمانده تان کنند که دست به دامن خدا شوید اما ترسناک نیستند. بسیار مناسب و دقیق خواهد بود اگر آن ها را در این مرحله از رشد و نمو یک و نیم ساله های مستقل بنامیم.

در این سن فرزندتان جویای استقلال است نه درمانده کردن شما او صبح ها با اندیشه آزمایش کردن صبر و تحمل شما از خواب بیدار نمی شود. او صرفا در حال پشت سر گذاشتن یک مرحله رشد و نمو است. توانایی های جدید بدنی و ذهنی اش به او اجازه می دهند محیط اطرافش را بیشتر جستجو کند. او در حال شناخت جهان است و تلاش می کند. او در حال شناخت جهان است و تلاش می کند خود را با آن تطبیق دهد. او قبلا هم این کار را می کرد ولی اکتشافاتش اندک بودند. دست او به کتاب های موجود در قفسه ی کتاب ها نمی رسید پس با انگشتانش بازی می کرد تا سرگرم شود. در ابتدایی ترین سطح، فرزندتان در حالی تلاش برای فهم روال زندگی روزمره است تا بداند چه پیش خواهد آمد. کودکان نیازمند استمرار هستند و این مرحله ی اکتشاف به آن ها اجازه می دهد قوانینی که بر زندگی شان حاکم است را بیاموزند.

این شوق استقلال می تواند برای والدین بسیار درد سر ساز باشد، ممکن است وقت گیر باشد و روال زندگی روزمره را آهسته کند. شما باید دست کم پانزده دقیقه بیشتر برای هر کاری که مربوط به فرزندتان باشد وقت صرف کنید. سعی کنید به ساعت توجه نکنید. اگر دیرتان شده است مهم نیست. آن هایی که خودشان بچه دارند شما را درک می کنند.

صبح ها برای آماده شدن خودتان و فرزندتان زمان زیادی را در نظر بگیرید. اگر دو ساعت طول می کشد تا او را بیدار کنید، لباس بپوشانید، به او غذا بدهید، دندان هایش را مسواک بزنید، و از خانه بیرون بروید – ولی این آماده شدن آرام دو ساعته لذت بخش است پس این کار را بکنید. این خیلی بهتراز انجام دادن همه ی این کارها در شصت دقیقه پر از غر زدن، جیغ و داد، نق زدن، و گریه است (تازه اگر استرس و تنش برای هر دوی شما و یک آغاز واقعاً ناخوشاسیند برای روزتان را در نظر نگیریم.)

مسئله دوم و مهم تر این است که بهتر است دیدگاه تان نسبت به رفتار کودکتان را تغییر دهید. با دید مثبت به آن نگاه کنید. او در حال یادگیری است! مدتی طول می کشد تا مهارت های جدید را بیاموزد. هیچ کسی پیانو زدن را در یک هفته یاد نگرفته است (یا حتی در یک ماه !). و ما گاهی از کودکان انتظار داریم سریع تر از آن چه می توانند «بفهمند». روش درست یادگیری توانایی های جدید تمین مکر آن ها است و اجازه دادن برای انجام آن به روش خودش و در زمان مناسب.

نکته: کودکتان دوست دارد بسیاری از کارها را به تنهایی انجام دهد، حتی اگر مهارت لازم را نداشته باشد. به او فرصت بدهید تا خودش کارهای جدید را انجام بدهد ولی برای حفظ امنیتش نزدیک او بمانید و هنگامی که در خواست می کند کمکش کنید.

یادتان باشد که استقلال فراز و نشیب دارد، گاهی طی ساعت ها یا حتی دقیقه ها. اگر کودکتان در حال روی هم گذاشتن مکهب ها از شما می خواهد تنهایش بگذارید شاید چند دقیقه بعد دستتان را بکشد و از شما بخواهد که با او بازی کنید. بعضی روزها وقتی او را به مهد کودک می سپارید خیلی راحت می گوید «خداحافظ بابا !» ولی گاهی هم به پای شما می چسبد تا تنهایش نگذارید.

به این پدیده آشتی یا سازگاری گفته می شود. کودکان برای رشد و نمو به کشف و تجربه چیزهای تازه نیاز دارند. آن ها نیازمند آزمایش استقلال شان هستند. هم زمان، به منظور شارژ باتری هایشان به پایگاه امن خانگی نیاز دارند. نمونه  این وضع را وقتی کودکتان با موقعیت جدیدی روبرو می شود می بینید که پیش از ورود به آن بر می گردد تا از حضورتان مطمئن شود. چند دقیقه بعد ممکن است نزد شما بیاید تا پیش از بازگشت به بازی کمی بلغش کنید یا روی زانوهای تان بنشیند.

نه گفتن به کودکان

«آره!» بگویید تا خانه تان شادتر باشد

وقتی بچه ای می خواهد کاری را بکند که احتمالا موجب خرابکاری یا ناراحتی خواهد شد، اغلب والدین به طور غیرارادی به او «نه» می گویند. «نه، تو نباید چکمه تو بپوشی، ما عجله داریم.» «نه، نباید توی روشویی آب بازی کنی، همه جا رو خیس کردی.»

می توانید تصور کنید شنیدن این همه «نه» برای یک کودک چه قدر مایوس کننده است؟ می توانید تصور کنید این که او حس کند هرگز نمی تواند به خواسته هایش برسد چه حسی دارد؟ می توانید تصور کنید چه حسی خواهید داشت اگر کسی هربار که می خواهید کاری بکنید بگوید «نه»؟

یک دقیقه درباره اش فکر کنید. آیا واقعا برای تان مهم است فرزندتان هنگام رفتن به کلیسا به جای جوراب سفید جوراب آبی بپوشد؟ آیا واقعا آن قدر مهم است؟ اگر او یک جای دنج برای خودش با بالش یا پتو درست کند چه قدر بد است؟ اگر به این دلیل که او عمیقاً سرگرم بازی یا عروسک است پنج دقیقه دیرتان بشود چه قدر فاجعه آمیز است؟

نکته: حصول اطمینان از تغذیه فرزندتان با غذاهای سالم موجب می شود کودکی شادتر داشته باشید که به دلیل گرسنگی بدخلقی و جارو جنجال راه نمی اندازد. هر بار که فکر می کنید می کنید فرزندتان می خواهد بداخلاقی را شروع کند احتمال گرسنه بودن را در نظر داشته باشید.

مقاله پیشنهادی:   استقلال در کودکان: برای رشد استقلال کودکان و همچنین مقابل “نه گفتن های” آنها، چگونه رفتار کنیم؟

نظرات